کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

تولد یه مامان اردیبهشتی ...

امروز وارد سی و چهارمین سال زندگیم میشم ،در کنار باباییت و شما ... اردیبهشت که از راه میرسه از اولین روزش روزشماری میکنم تا روز سی ام برسه ... از دیروز تا حالا همش تو فکرم ... مدام به سالهای قبل فکر میکنم ،به اون سالهایی که خوشجالی تولدم به جشنهای مفصلی بود که مامانم میگرفت ،یا زمانهایی که روزشماری میکردم تا شمع جدید تولدم رو فوت کنم تا بیست ساله بشم ،یا سالهایی که ترس از رسیدن به سی سالگی موقع فوت کردن شمع تولدم توی چشمهام موج میزد و این چند ساله که با فوت کردن هر شمع دارم به چهل سالگی و اتمام دهه چهارم زندگیم نزدیک میشم ... نمیدونم چرا تو یه برهه ای دوست داریم بزرگ بشیم و بعد دیگه دوست داریم زمان رو ثابت نگه داریم ،افسارش رو تو...
30 ارديبهشت 1394
1